English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6002 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to i. anyone to a benefice U درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benefice U درامد کلیسایی
beneficed U دارای درامد کلیسایی
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
to r.someone as a U کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
installations U برقرارکردن
installation U برقرارکردن
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
establish U ساختن برقرارکردن
establishes U ساختن برقرارکردن
establishing U ساختن برقرارکردن
cozy up to (someone) <idiom> U باکسی دوستی برقرارکردن
communicates U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicated U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicate U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
heuristic reason U دلیلی که بوسیله ان کسی چیزی رابرای خودثابت کندیاپیش خودبفهمد
to heave a ship down U کشتی رابرای پاک کردن بیک سوکشیدن یایک برکردن
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
advowee U کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
canon law U قانون کلیسایی
synods U شورای کلیسایی
synod U شورای کلیسایی
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
scarpbook U عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
ecumenism U وحدت گرایی کلیسایی
sanction U فتوای کلیسایی سوگند
sanctioned U فتوای کلیسایی سوگند
sanctioning U فتوای کلیسایی سوگند
sanctions U فتوای کلیسایی سوگند
synodical U مربوط به شورای کلیسایی
synodic U مربوط به شورای کلیسایی
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
basilica U [کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
parochialism U امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
archdiocese U ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
canonic U مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
prebendal U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
ambulatory church U [کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
Hallenkirche U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
prebend U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
lady chapel U کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
photo offset U چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
High Church U فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
mediant U یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
vertical U تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
emolument U درامد
makings U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
prelusion U درامد
revenue U درامد
total income U درامد کل
gainings U درامد
total revenue U درامد کل
comings in U درامد
proceeds U درامد
earning U درامد
income U درامد
remunerative U پر درامد
hatches U درامد
admission U درامد
admissions U درامد
hatched U درامد
hatch U درامد
returns U درامد
emoluments U درامد
means U درامد
earnings U درامد
return U درامد
returning U درامد
returned U درامد
notional income U درامد فرضی
net revenue U درامد خالص
per capita income U درامد سرانه
nominal income U درامد اسمی
notional income U درامد خیالی
net income U درامد خالص
ordinary income U درامد عادی
national income U درامد ملی
it proved false U دروغ درامد
marginal revenue U درامد نهائی
marginal income U درامد نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
income per capita U درامد سرانه
income leakage U کسر درامد
income leakage U نشت درامد
income determination U تعیین درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
money income U درامد پولی
median income U درامد متوسط
mean income U درامد متوسط
transfer income U درامد انتقالی
broken down U ازپای درامد
broken-down U ازپای درامد
municipal revenue U درامد شهرداری
income consumption curve U منحنی درامد
mean U منابع درامد
total revenue function U تابع درامد کل
total revenue curve U منحنی درامد کل
income tax U مالیات بر درامد
median income U درامد میانی
to bring a return U درامد دادن
temporary income U درامد موقتی
tax revenue U درامد مالیاتی
transitory income U درامد انتقالی
unearned revenue U درامد نامکتسب
unearned revenue U درامد باداورده
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
aura U پیش درامد
auras U پیش درامد
overture U پیش درامد
overtures U پیش درامد
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
supplementary income U درامد تکمیلی
stream of income U جریان درامد
present income U درامد جاری
income taxes U مالیات بر درامد
personal income U درامد سرانه
personal income U درامد شخصی
present income U درامد حال
psychic income U درامد بی دردسر
real income U درامد واقعی
sinfonia U پیش درامد
revenue sources U منابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue function U تابع درامد
relative income U درامد نسبی
permanent income U درامد دائمی
income and expenditure U درامد و هزینه
attachment of earnings U توقیف درامد
earnings per share U درامد هر سهم
economic income U درامد اقتصادی
internal revenue U درامد داخلی
average revenue U درامد متوسط
disposable income U درامد دریافتی
prologues U پیش درامد
fixed income U درامد ثابت
Inland Revenue U درامد داخلی
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
deferred credits U درامد پس افتاده
prelude U پیش درامد
earns U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
current income U درامد جاری
earn U درامد داشتن
preludes U پیش درامد
means U توانائی درامد
prologue U پیش درامد
income analysis U تحلیل درامد
annual income U درامد سالانه
deduction from income U کسور درامد
imputed income U درامد انتسابی
imputed income U درامد ضمنی
imperial decree U درامد نامشروع
immoral earning U درامد نامشروع
illicit earning U درامد نامشروع
actual income U درامد واقعی
annual earnings U درامد سالانه
gross income U درامد ناخالص
flow of income U جریان درامد
flow of income U گردش درامد
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
circular flow of income U گردش دورانی درامد
circular flow of income U جریان دوری درامد
average revenue product U درامد متوسط محصول
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
personal distribution U توزیع درامد فردی
wage income U درامد بشکل دستمزد
windfall income U درامد باد اورده
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
taxable income U درامد مشمول مالیات
real national income U درامد ملی واقعی
marginal revenue product U درامد محصول نهائی
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
bunched income U درامد خدمات شخصی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
business income U درامد خالص تجارتی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
Recent search history Forum search
1Collative
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com